معنی niepodzielny niepodzielny غیر تقسیم شده، غیر تهاجمی، غیرقابل تقسیم، غیرقابل ذکر غِیرِ تَقسیم شُدِه، غِیرِ تَهَاجُمی، غِیرِقابِلِ تَقسیم، غِیرِقابِلِ ذِکر دیکشنری لهستانی به فارسی