niepowstrzymanie به طور غیرقابل سرکوب، بی اندازه، به طور بی محابا، بی مزّه، مهارنشدنی، مغرضانه ادامه... بِه طُورِ غِیرِقابِلِ سَرکوب، بی اَندازِه، بِه طُورِ بی مَحابا، بی مَزِّه، مَهارنَشُدَنی، مُغرِضانِه دیکشنری لهستانی به فارسی