معنی nieorganiczny - جستجوی لغت در جدول جو
nieorganiczny
غیرآلی، غیر جذّاب
ادامه...
غِیرِآلی، غِیرِ جَذّاب
دیکشنری لهستانی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
nieorganicznie
به طور غیرآلی، غیر صادقانه
ادامه...
بِه طُورِ غِیرِآلی، غِیرِ صادِقانِه
دیکشنری لهستانی به فارسی
nieograniczony
بی قید، بدون قید و شرط، بی رحمانه، بی رحمی، نامحدود، غیر قابل توجّه، بی پابند، غیر مسئول، بی حد، هنوز
ادامه...
بی قِید، بِدونِ قِید و شَرط، بی رَحمانِه، بی رَحمی، نامَحدود، غِیرِ قابِلِ تَوَجُّه، بی پابَند، غِیرِ مَسئول، بی حَد، هَنوز
دیکشنری لهستانی به فارسی