معنی nieograniczony nieograniczony بی قید، بدون قید و شرط، بی رحمانه، بی رحمی، نامحدود، غیر قابل توجّه، بی پابند، غیر مسئول، بی حد، هنوز بی قِید، بِدونِ قِید و شَرط، بی رَحمانِه، بی رَحمی، نامَحدود، غِیرِ قابِلِ تَوَجُّه، بی پابَند، غِیرِ مَسئول، بی حَد، هَنوز دیکشنری لهستانی به فارسی