nienaturalnie به طور غیر آشنا، خالی، با ظرافت، ضعیف، غیر طبیعی، مصنوعی بودن ادامه... بِه طُورِ غِیرِ آشنا، خالی، با ظِرافَت، ضَعیف، غِیرِ طَبیعی، مَصنوعی بودَن دیکشنری لهستانی به فارسی