niechlujnie نامرتّب، آشفتگی، آشفته، بی نظم، به طور ژولیده، ژیمناستیک، به طور زشت، نفرت انگیز ادامه... نامُرَتَّب، آشُفتِگی، آشُفتِه، بی نَظم، بِه طُورِ ژولیدِه، ژیمناستیک، بِه طُورِ زِشت، نِفرَت اَنگیز دیکشنری لهستانی به فارسی