معنی netral - جستجوی لغت در جدول جو
netral
بی طرف، خنثیٰ
ادامه...
بی طَرَف، خُنثیٰ
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
zentral
به طور محوری، مرکزی، به طور مرکزی، محوری
ادامه...
بِه طُورِ مِحوَری، مَرکَزی، بِه طُورِ مَرکَزی، مِحوَری
دیکشنری آلمانی به فارسی
menetralkan
بی اثر کردن، خنثیٰ کردن
ادامه...
بی اَثَر کَردَن، خُنثیٰ کَردَن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
netralisasi
خنثی سازی
ادامه...
خُنثی سازی
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
netralitas
بی طرفی
ادامه...
بی طَرَفی
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
geral
کلّی، عمومی
ادامه...
کُلّی، عُمومی
دیکشنری پرتغالی به فارسی
letal
کشنده
ادامه...
کُشَندِه
دیکشنری پرتغالی به فارسی
letal
کشنده
ادامه...
کُشَندِه
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
Neutral
بی طرف، خنثیٰ
ادامه...
بی طَرَف، خُنثیٰ
دیکشنری انگلیسی به فارسی
neutraal
بی طرف، خنثیٰ، به طور خنثیٰ
ادامه...
بی طَرَف، خُنثیٰ، بِه طُورِ خُنثیٰ
دیکشنری هلندی به فارسی
Betray
خیانت کردن
ادامه...
خِیانَت کَردَن
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Lethal
کشنده
ادامه...
کُشَندِه
دیکشنری انگلیسی به فارسی
teatral
نمایشی، تئاتری
ادامه...
نَمایِشی، تِئاتری
دیکشنری پرتغالی به فارسی
neutral
بی طرف، خنثیٰ
ادامه...
بی طَرَف، خُنثیٰ
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
natural
طبیعی
ادامه...
طَبیعی
دیکشنری پرتغالی به فارسی
entrar
وارد شدن
ادامه...
وارِد شُدَن
دیکشنری پرتغالی به فارسی
central
مرکزی
ادامه...
مَرکَزی
دیکشنری پرتغالی به فارسی
teatral
نمایشی، تئاتری
ادامه...
نَمایِشی، تِئاتری
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
entrar
وارد شدن، وارد کنید
ادامه...
وارِد شُدَن، وارِد کُنید
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
central
مرکزی
ادامه...
مَرکَزی
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
Central
مرکزی
ادامه...
مَرکَزی
دیکشنری انگلیسی به فارسی
central
مرکزی
ادامه...
مَرکَزی
دیکشنری فرانسوی به فارسی
natural
طبیعی
ادامه...
طَبیعی
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
neutral
بی طرف، خنثیٰ
ادامه...
بی طَرَف، خُنثیٰ
دیکشنری سواحیلی به فارسی
neutral
به طور خنثیٰ، خنثیٰ، بی طرف
ادامه...
بِه طُورِ خُنثیٰ، خُنثیٰ، بی طَرَف
دیکشنری آلمانی به فارسی
secara netral
به طور خنثیٰ، به صورت خنثیٰ
ادامه...
بِه طُورِ خُنثیٰ، بِه صورَتِ خُنثیٰ
دیکشنری اندونزیایی به فارسی