معنی nee - جستجوی لغت در جدول جو
nee
هیچ، نه
ادامه...
هیچ، نَه
دیکشنری هلندی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
Pioneer
پیشگام شدن، پیشگام
ادامه...
پیشگام شُدَن، پیشگام
دیکشنری انگلیسی به فارسی
neergeslagen
با بینی بالا، زمین خورد
ادامه...
با بینی بالا، زَمین خُورد
دیکشنری هلندی به فارسی
neerbuigend
تحقیرآمیز، متواضعانه، با تکبّر، حمایت آمیز
ادامه...
تَحقیرآمیز، مُتِواضِعانِه، با تَکَبُّر، حِمایَت آمیز
دیکشنری هلندی به فارسی
neema
محبّت، لطف، فیض
ادامه...
مَحَبَّت، لُطف، فِیض
دیکشنری سواحیلی به فارسی
ne
چه، چی
ادامه...
چِه، چی
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی
Sneeze
عطسه زدن، عطسه کن
ادامه...
عَطسِه زدَن، عَطسِه کُن
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Sneer
پوزخند، تمسخر، تمسخرآمیز لبخند زدن
ادامه...
پوزخَند، تَمَسخُر، تَمَسخُرآمیز لَبخَند زَدَن
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Traineeship
کارآموزی، دوره کارآموزی
ادامه...
کارآموزی، دَورِه کارآموزی
دیکشنری انگلیسی به فارسی
neerslachtig
دل شکسته، افسرده
ادامه...
دِل شِکَستِه، اَفسُردِه
دیکشنری هلندی به فارسی
con linee
خط دار، با خطوط
ادامه...
خَط دار، با خُطوط
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
zich ineenkrimpen
قوز کردن، به هم ریختن
ادامه...
قوز کَردَن، بِه هَم ریختَن
دیکشنری هلندی به فارسی
zelfgedisciplineerd
دارای انضباط شخصی، خود منضبط
ادامه...
دارایِ اِنضِباط شَخصی، خُود مُنضَبِط
دیکشنری هلندی به فارسی
waarneembaar
به طور قابل مشاهده، قابل مشاهده، قابل تشخیص، به طور محسوس، به طور ادراکی
ادامه...
بِه طُورِ قابِل مُشاهِدِه، قابِلِ مُشاهِدِه، قابِلِ تَشخیص، بِه طُورِ مَحسوس، بِه طُورِ اِدراکی
دیکشنری هلندی به فارسی
abonnee
مشترک
ادامه...
مُشتَرِک
دیکشنری هلندی به فارسی
aanneembaar
قابل فرض، قابل قبول
ادامه...
قابِلِ فَرض، قابِلِ قَبول
دیکشنری هلندی به فارسی
neerplenzen
باریدن، ریختن
ادامه...
باریدَن، ریختَن
دیکشنری هلندی به فارسی
neerslachtigheid
یأس، افسردگی
ادامه...
یَأس، اَفسُردِگی
دیکشنری هلندی به فارسی
See
دیدن، ببینید
ادامه...
دیدَن، بِبینید
دیکشنری انگلیسی به فارسی
neu
تازه، جدید
ادامه...
تازِه، جَدید
دیکشنری آلمانی به فارسی
Wee
کوچک، وای
ادامه...
کوچَک، وای
دیکشنری انگلیسی به فارسی
nie
هیچ، هیچ چیز
ادامه...
هیچ، هیچ چیز
دیکشنری لهستانی به فارسی
zee
دریا
ادامه...
دَریا
دیکشنری هلندی به فارسی
net
شفّاف، خالص
ادامه...
شَفّاف، خالِص
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی
neşe
سرور، شادی، خوشحالی، شادابی، شادمانی
ادامه...
سُرور، شادی، خُوشحالی، شادابی، شادمانی
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی
nem
رطوبت
ادامه...
رُطوبَت
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی
nje
خارجی، بیرون
ادامه...
خارِجی، بیرون
دیکشنری سواحیلی به فارسی
neerslag
بارش
ادامه...
بارِش
دیکشنری هلندی به فارسی
nene
پرپشت، ضخیم، متراکم، چاق
ادامه...
پُرپُشت، ضَخیم، مُتِراکِم، چاق
دیکشنری سواحیلی به فارسی
nne
چهارم، چهار
ادامه...
چَهارُم، چَهار
دیکشنری سواحیلی به فارسی
neerzetten
زمین گذاشتن، قرار دادن
ادامه...
زَمین گُذاشتَن، قَرار دادَن
دیکشنری هلندی به فارسی
neerstortend
واژگون، تحجّر
ادامه...
واژگون، تَحَجُّر
دیکشنری هلندی به فارسی
neerstorten
سقوط کردن، سقوط
ادامه...
سُقوط کَردَن، سُقوط
دیکشنری هلندی به فارسی
neerslagmiddel
رسوب ساز، رسوب دهنده
ادامه...
رُسوب ساز، رُسوب دَهَندِه
دیکشنری هلندی به فارسی
institutioneel
به طور مؤسسه ای، نهادی
ادامه...
بِه طُورِ مُؤَسِسِه ای، نَهَادی
دیکشنری هلندی به فارسی