معنی naleving - جستجوی لغت در جدول جو
naleving
پایبندی، انطباق، رعایت
ادامه...
پایبَندی، اِنطِباق، رِعایَت
دیکشنری هلندی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
zalving
تدهین، مسح کردن
ادامه...
تَدهِین، مَسح کَردَن
دیکشنری هلندی به فارسی
naleven
مطابقت داشتن، رعایت کنند
ادامه...
مُطابِقَت داشتَن، رِعایَت کُنَند
دیکشنری هلندی به فارسی
niet naleving
عدم تطابق، عدم انطباق، عدم تحقّق، عدم رعایت
ادامه...
عَدَمِ تَطَابُق، عَدَمِ اِنطِباق، عَدَمِ تَحَقُّق، عَدَمِ رِعایَت
دیکشنری هلندی به فارسی