معنی zalving
zalving
تدهین، مسح کردن
دیکشنری هلندی به فارسی
واژههای مرتبط با zalving
Calming
Calming
آرام بَخش
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Galling
Galling
تَحریک آمیز، گَند زَدَن
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Balding
Balding
کَچَل شُدَن، طاس شُدَن
دیکشنری انگلیسی به فارسی
naleving
naleving
پایبَندی، اِنطِباق، رِعایَت
دیکشنری هلندی به فارسی
Halting
Halting
مُتِوَقِّف، تَوَقُّف
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Raving
Raving
دیوانِه
دیکشنری انگلیسی به فارسی
paling
paling
بیشتَرین، بیشتَرِ
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
saling
saling
مُشتَرِک، یِکدیگَر
دیکشنری اندونزیایی به فارسی