معنی naleven - جستجوی لغت در جدول جو
naleven
مطابقت داشتن، رعایت کنند
ادامه...
مُطابِقَت داشتَن، رِعایَت کُنَند
دیکشنری هلندی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
anlegen
پارک کردن، سرمایه گذاری کنید، پهلو گرفتن
ادامه...
پارک کَردَن، سَرمایِه گُذاری کُنید، پَهلو گِرفتَن
دیکشنری آلمانی به فارسی
należeć
مربوط بودن، مرجع
ادامه...
مَربوط بودَن، مَرجَع
دیکشنری لهستانی به فارسی
naleving
پایبندی، انطباق، رعایت
ادامه...
پایبَندی، اِنطِباق، رِعایَت
دیکشنری هلندی به فارسی
nalaten
ارث گذاشتن، حذف
ادامه...
اِرث گُذاشتَن، حَذف
دیکشنری هلندی به فارسی
naderen
در حال نزدیک شدن، نزدیک شدن
ادامه...
دَر حالِ نَزدیک شُدَن، نَزدیک شُدَن
دیکشنری هلندی به فارسی
leven
زندگی، زندگی کردن
ادامه...
زِندِگی، زِندِگی کَردَن
دیکشنری هلندی به فارسی