معنی naiwne - جستجوی لغت در جدول جو
naiwne
ساده لوحانه، ساده کردن
ادامه...
سادِه لُوحانِه، سادِه کَردَن
دیکشنری لهستانی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
naiwny
صادق، صادقانه، سادگی
ادامه...
صَادِق، صادِقانِه، سادِگی
دیکشنری لهستانی به فارسی
naiwnie
به طور معصومانه، برگشت، به طور ساده دلانه، به صورت سازنده، ساده لوحانه، با سادگی، مطابق
ادامه...
بِه طُورِ مَعصومانِه، بَرگَشت، بِه طُورِ سادِه دِلانِه، بِه صورَتِ سازَندِه، سادِه لُوحانِه، با سادِگی، مُطابِق
دیکشنری لهستانی به فارسی
Lawine
برف سنگی شدن، بهمن
ادامه...
بَرف سَنگی شُدَن، بَهمَن
دیکشنری آلمانی به فارسی
nazione
ملّت
ادامه...
مِلَّت
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
lawine
برف سنگی شدن، بهمن
ادامه...
بَرف سَنگی شُدَن، بَهمَن
دیکشنری هلندی به فارسی
laine
پشم
ادامه...
پَشم
دیکشنری فرانسوی به فارسی
nain
کوتاه قد، کوتوله
ادامه...
کوتاه قَد، کوتولِه
دیکشنری فرانسوی به فارسی
nane
هشت
ادامه...
هَشت
دیکشنری سواحیلی به فارسی