جدول جو
جدول جو

معنی naderen - جستجوی لغت در جدول جو

naderen
در حال نزدیک شدن، نزدیک شدن
دیکشنری هلندی به فارسی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

یادداشت کردن، توجّه داشته باشید
دیکشنری هلندی به فارسی
افتادن، سقوط، به زمین افتادن، زمین خوردن، سقوط کردن
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
اصلاح کردن، تراشیدن
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
دیگر
دیکشنری آلمانی به فارسی
کدگذاری کردن، کد نویسی
دیکشنری هلندی به فارسی
اندیشیدن، به آن فکر کن
دیکشنری هلندی به فارسی
مطابقت داشتن، رعایت کنند
دیکشنری هلندی به فارسی
بی توجّهی کردن، نادیده گرفتن
دیکشنری هلندی به فارسی
نادر، به ندرت
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی
مرحله بندی کردن، مرحله بندی
دیکشنری هلندی به فارسی
لنگر انداختن، لنگر
دیکشنری هلندی به فارسی
پایه گذاری کردن، پایه
دیکشنری هلندی به فارسی
چکّش زدن
دیکشنری هلندی به فارسی
آسپیره کردن، استنشاق، استنشاق کردن
دیکشنری هلندی به فارسی
زین گذاشتن، زین
دیکشنری هلندی به فارسی
ضرر
دیکشنری هلندی به فارسی