جدول جو
جدول جو

معنی muziki - جستجوی لغت در جدول جو

muziki
موسیقی
دیکشنری سواحیلی به فارسی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

آهنگسازی کردن، موسیقی را آماده کنید
دیکشنری سواحیلی به فارسی
موسیقایی، از موسیقی
دیکشنری سواحیلی به فارسی
موزون، موزیکال
دیکشنری سواحیلی به فارسی
همراه نواز، سکانس موسیقی
دیکشنری سواحیلی به فارسی
موسیقی شناس، یک کارشناس موسیقی
دیکشنری سواحیلی به فارسی
هماهنگ کننده، تنظیم کننده موسیقی
دیکشنری سواحیلی به فارسی
هماهنگی، تنظیم موسیقی
دیکشنری سواحیلی به فارسی
موسیقایی بودن، اثربخشی موسیقی، هنر نوازندگی
دیکشنری سواحیلی به فارسی
به طور موسیقیایی، از طریق موسیقی
دیکشنری سواحیلی به فارسی
موسیقی
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی
شاعرانه، از نظر موسیقی
دیکشنری سواحیلی به فارسی
وحشیانه، به طرز وحشیانه ای، وحشی، غیر متمدّن، معنی، وحشی گری، شدید
دیکشنری لهستانی به فارسی
موسیقی
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
ریشه داری، ریشه ها
دیکشنری سواحیلی به فارسی
معاش، رزق و روزی
دیکشنری سواحیلی به فارسی
فراتر رفتن، تجاوز کند، غرق کردن، غیرقابل تحمّل
دیکشنری سواحیلی به فارسی
دفن کردن
دیکشنری سواحیلی به فارسی
موسیقی
دیکشنری هلندی به فارسی
موسیقی، موسیقی شناس
دیکشنری لهستانی به فارسی
مدرسه موسیقی، کالج موسیقی
دیکشنری سواحیلی به فارسی