معنی mutasi - جستجوی لغت در جدول جو
mutasi
جهش
ادامه...
جَهش
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
mutar
تغییر یافتن، جهش پیدا کند
ادامه...
تَغییر یافتَن، جَهش پِیدا کُنَد
دیکشنری پرتغالی به فارسی
mutare
تغییر یافتن، تغییر دهید
ادامه...
تَغییر یافتَن، تَغییر دَهید
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
mutar
تغییر یافتن، جهش پیدا کند
ادامه...
تَغییر یافتَن، جَهش پِیدا کُنَد
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
mutan
جهش یافته
ادامه...
جَهش یافتِه
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
ptasi
پرنده ای، جهش
ادامه...
پَرَندِه ای، جَهش
دیکشنری لهستانی به فارسی
lutas
مبارزات، دعوا می کند
ادامه...
مُبارِزات، دَعوا مِی کُند
دیکشنری پرتغالی به فارسی
quasi
تقریباً
ادامه...
تقریباً
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
mwasi
شورشی، یک شورشی
ادامه...
شورِشی، یِک شورِشی
دیکشنری سواحیلی به فارسی
mfuasi
تقلیدی، دنبال کننده، مقلّد، وفادار، حامی
ادامه...
تَقلِیدی، دُنبال کُنَندِه، مُقَلِّد، وَفادار، حامی
دیکشنری سواحیلی به فارسی
maasi
شورش
ادامه...
شورِش
دیکشنری سواحیلی به فارسی
utasa
نازایی، ناباروری
ادامه...
نازایی، ناباروَری
دیکشنری سواحیلی به فارسی
utani
شوخی، یک شوخی
ادامه...
شوخی، یِک شوخی
دیکشنری سواحیلی به فارسی
uasi
نافرمانی، شورش، سرکشی، اغتشاش
ادامه...
نافَرمانی، شورِش، سَرکِشی، اِغتِشاش
دیکشنری سواحیلی به فارسی
bermutasi
تغییر یافتن، جهش پیدا کند
ادامه...
تَغییر یافتَن، جَهش پِیدا کُنَد
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
permutasi
جایگشت
ادامه...
جایگَشت
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
metali
فلزّی، فلزات
ادامه...
فِلِزّی، فِلِزات
دیکشنری سواحیلی به فارسی
matusi
توهین آمیز، توهین ها، بی ادب، تهمت زننده، بی حرمت، ناسزاگویی، توهین
ادامه...
تُوهین آمیز، تُوهین ها، بی اَدَب، تُهمَت زَنَندِه، بی حُرمَت، ناسَزاگویی، تَوهِین
دیکشنری سواحیلی به فارسی
komutasi
جابجایی، رفت و آمد
ادامه...
جابِجایی، رَفت و آمَد
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
mutatif
تغییری، جهش یافته
ادامه...
تَغییری، جَهش یافتِه
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
durasi
مدّت
ادامه...
مُدَّت
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
emulasi
شبیه سازی، تقلید
ادامه...
شَبیه سازی، تَقلِید
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
mutatif
تغییری، جهش یافته
ادامه...
تَغییری، جَهش یافتِه
دیکشنری فرانسوی به فارسی
mutant
جهش یافته
ادامه...
جَهش یافتِه
دیکشنری فرانسوی به فارسی
amputasi
قطع عضو
ادامه...
قَطع عُضو
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
mutilasi
قطع عضو، مثله کردن
ادامه...
قَطع عُضو، مُثلِه کَردَن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
notasi
یادداشت، نشانه گذاری
ادامه...
یادداشت، نِشانِه گُذاری
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
msiasi
شورشگر، شورشی
ادامه...
شورِشگَر، شورِشی
دیکشنری سواحیلی به فارسی
mutant
جهش یافته، جبران خسارت
ادامه...
جَهش یافتِه، جُبران خِسارَت
دیکشنری لهستانی به فارسی
rotasi
چرخش
ادامه...
چَرخِش
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
mutant
جهش یافته
ادامه...
جَهش یافتِه
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی
mutatie
جهش
ادامه...
جَهش
دیکشنری هلندی به فارسی
mutant
جهش یافته
ادامه...
جَهش یافتِه
دیکشنری هلندی به فارسی
kuwasi
شورش کردن
ادامه...
شورِش کَردَن
دیکشنری سواحیلی به فارسی
transmutasi
تغییر ماهیّت، تغییر شکل
ادامه...
تَغییر ماهیَّت، تَغییر شِکل
دیکشنری اندونزیایی به فارسی