معنی mutilasi
mutilasi
قطع عضو، مثله کردن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
واژههای مرتبط با mutilasi
motivasi
motivasi
اَنگیِزِش، اَنگیزِه
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
mitigasi
mitigasi
کاهِش
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
mutilare
mutilare
آسیب رِساندَن، مُثلِه کَردَن، آسیب زَدَن
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
mutilar
mutilar
آسیب رِساندَن، مَعلول کَردَن، آسیب زَدَن
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
mutilar
mutilar
آسیب رِساندَن، مُثلِه کَردَن، آسیب زَدَن
دیکشنری پرتغالی به فارسی
mutasi
mutasi
جَهش
دیکشنری اندونزیایی به فارسی