معنی mungere - جستجوی لغت در جدول جو
mungere
شیر دوشیدن، شیر
ادامه...
شیر دوشیدَن، شیر
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
pungere
پرچم زدن، نیش زدن، سوزاندن
ادامه...
پَرچَم زَدَن، نِیش زَدَن، سوزاندَن
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
ungere
چرب کردن، گریس، روغن زدن
ادامه...
چَرب کَردَن، گریس، رُوغَن زَدَن
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
mengerem
ترمز کردن، ترمز
ادامه...
تُرمُز کَردَن، تُرمُز
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
fingere
ادّعا کردن، جعلی، تظاهر کردن
ادامه...
اِدِّعا کَردَن، جَعلی، تَظَاهُر کَردَن
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
unguere
مقدّس کردن، ناخوشایند
ادامه...
مُقَدَّس کَردَن، ناخُوشایَند
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
tingere
رنگ دادن، رنگ، رنگ کردن
ادامه...
رَنگ دادَن، رَنگ، رَنگ کَردَن
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
muovere
حرکت دادن، حرکت کنید
ادامه...
حَرَکَت دادَن، حَرَکَت کُنید
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
Hunger
گرسنگی
ادامه...
گُرُسنِگی
دیکشنری آلمانی به فارسی
manger
خوردن
ادامه...
خُوردَن
دیکشنری فرانسوی به فارسی
munter
با شادابی، پر جنب و جوش، شاداب
ادامه...
با شادابی، پُر جُنب و جوش، شاداب
دیکشنری آلمانی به فارسی