معنی monitoren - جستجوی لغت در جدول جو
monitoren
نظارت کردن، مانیتورها
ادامه...
نَظارَت کَردَن، مانیتُورها
دیکشنری هلندی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
monitorear
نظارت کردن، نظارت کنید
ادامه...
نَظارَت کَردَن، نَظارَت کُنید
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
monitorar
نظارت کردن، نظارت کنید
ادامه...
نَظارَت کَردَن، نَظارَت کُنید
دیکشنری پرتغالی به فارسی