معنی moderare - جستجوی لغت در جدول جو
moderare
معتدل کردن، متوسّط
ادامه...
مُعتَدِل کَردَن، مُتِوَسِّط
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
moderado
متوسّط
ادامه...
مُتِوَسِّط
دیکشنری پرتغالی به فارسی
moderat
متوسّط
ادامه...
مُتِوَسِّط
دیکشنری آلمانی به فارسی
modelar
مدل کردن، مدل، مدل قرار دادن
ادامه...
مُدِل کَردَن، مُدِل، مُدِل قَرار دادَن
دیکشنری پرتغالی به فارسی
moderat
متوسّط
ادامه...
مُتِوَسِّط
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
moderne
مدرن
ادامه...
مُدِرن
دیکشنری فرانسوی به فارسی
modelar
الگو ساختن، مدل، مدل قرار دادن
ادامه...
اُلگو ساختَن، مُدِل، مُدِل قَرار دادَن
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
mostrare
آشکار کردن، نشان می دهد، نمایش دادن، نشان دادن
ادامه...
آشکار کَردَن، نِشان می دَهَد، نَمایِش دادَن، نِشان دادَن
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
Moderate
معتدل کردن، متوسّط
ادامه...
مُعتَدِل کَردَن، مُتِوَسِّط
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ponderare
تفکّر کردن، اندیشیدن
ادامه...
تَفَکُّر کَردَن، اَندیشیدَن
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
moderar
معتدل کردن، متوسّط
ادامه...
مُعتَدِل کَردَن، مُتِوَسِّط
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
federare
متّحد کردن، فدراسیون
ادامه...
مُتَّحِد کَردَن، فِدِراسیون
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
modellare
الگو ساختن، مدل، شکل دادن، قالب دادن، مدل قرار دادن
ادامه...
اُلگو ساختَن، مُدِل، شَکل دادَن، قالِب دادَن، مُدِل قَرار دادَن
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
moderato
متوسّط
ادامه...
مُتِوَسِّط
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
moderatore
مدیر جلسه، ناظم
ادامه...
مُدیر جَلَسِه، ناظِم
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
modulare
تنظیم کردن، مدولار، ماژولار
ادامه...
تَنظِیم کَردَن، مِدولار، ماژولار
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
moderasi
میانه روی، اعتدال
ادامه...
میانِه رَوی، اِعتِدال
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
moderado
متوسّط
ادامه...
مُتِوَسِّط
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
moderar
معتدل کردن، متوسّط
ادامه...
مُعتَدِل کَردَن، مُتِوَسِّط
دیکشنری پرتغالی به فارسی
operare
عمل کردن، عمل کنند
ادامه...
عَمَل کَردَن، عَمَل کُنَند
دیکشنری ایتالیایی به فارسی