معنی misi - جستجوی لغت در جدول جو
misi
مأموریت
ادامه...
مَأموریَت
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
memberi komisi
کمیسیون دادن، کمیسیون بدهد
ادامه...
کُمیسیون دادَن، کُمیسیون بِدَهَد
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
Uncompromisingly
بدون مصالحه، بدون سازش
ادامه...
بِدونِ مُصالِحه، بِدونِ سازِش
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Uncompromising
غیرقابل سازش، سازش ناپذیر
ادامه...
غِیرِقابِلِ سازِش، سازِش ناپَذیر
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Unpromisingly
بدون نشانه های امیدوارکننده، بی قول
ادامه...
بِدونِ نِشانِه های اُمیدوارکُنَندِه، بی قُول
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Unpromising
بی نشانه، بی نوید
ادامه...
بی نِشانِه، بی نَوید
دیکشنری انگلیسی به فارسی
admisión
ورود، پذیرش
ادامه...
وُرُود، پَذیرِش
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
admisibilidad
قابلیّت قبول، قابل پذیرش بودن
ادامه...
قابِلیَّتِ قَبول، قابِلِ پَذیرِش بودَن
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
inadmisiblemente
به طور غیرقابل قبول، غیرقابل قبول
ادامه...
بِه طُورِ غِیرِقابِلِ قَبول، غِیرِقابِلِ قَبول
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
permisible
مجاز
ادامه...
مُجاز
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
inadmisible
غیرقابل پذیرش، غیرقابل قبول
ادامه...
غِیرِقابِلِ پَذیرِش، غِیرِقابِلِ قَبول
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
inadmisibilidad
غیرقابل قبول بودن، عدم پذیرش
ادامه...
غیرقابل قبول بودَن، عَدَمِ پَذیرِش
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
comisionar
کمیسیون دادن، کمیسیون
ادامه...
کُمیسیون دادَن، کُمیسیون
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
comisionado
کمیسر
ادامه...
کُمیسِر
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
sumisión
اطاعت پذیری، تسلیم، تسلیم پذیری
ادامه...
اِطاعَت پَذیری، تَسلِیم، تَسلِیم پَذیری
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
transmisible
قابل انتقال
ادامه...
قابِلِ اِنتِقال
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
permisibilidad
اجازه پذیری، مجاز بودن
ادامه...
اِجازِه پَذیری، مُجاز بودَن
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
permisiblemente
به طور مجاز، به صورت مجاز
ادامه...
بِه طُورِ مُجاز، بِه صورَتِ مُجاز
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
moisi
کپک زده
ادامه...
کَپَک زَدِه
دیکشنری فرانسوی به فارسی
mini
مینی
ادامه...
مینی
دیکشنری پرتغالی به فارسی
mini
مینی
ادامه...
مینی
دیکشنری فرانسوی به فارسی
mini
مینی
ادامه...
مینی
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
mini
مینی
ادامه...
مینی
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
mini
مینی
ادامه...
مینی
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
visi
بینش، بینایی
ادامه...
بینِش، بینایی
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
mini
مینی، کوچک سازی
ادامه...
مینی، کوچَک سازی
دیکشنری لهستانی به فارسی
mini
مینی
ادامه...
مینی
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی
permisivamente
به طور آزادانه، به طور مجاز
ادامه...
بِه طُورِ آزادانِه، بِه طُورِ مُجاز
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
mini
مینی
ادامه...
مینی
دیکشنری آلمانی به فارسی
hisi
احساس کردن، حسّ، قابل لمس
ادامه...
اِحساس کَردَن، حِسّ، قابِلِ لَمس
دیکشنری سواحیلی به فارسی
mini
مینی
ادامه...
مینی
دیکشنری هلندی به فارسی
misión
مأموریت
ادامه...
مَأموریَت
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
permisivo
مجاز، سهل گیر
ادامه...
مُجاز، سَهل گیر
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
permisividad
آزادی خوٰاهی، سهل انگاری
ادامه...
آزادی خوٰاهی، سَهل اِنگاری
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
Promisingly
به طور امیدوارکننده، به قولی
ادامه...
بِه طُورِ اُمیدوارکُنَندِه، بِه قُولی
دیکشنری انگلیسی به فارسی