معنی militare - جستجوی لغت در جدول جو
militare
سربازانه، نظامی
ادامه...
سَربازانِه، نِظَامی
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
dilatare
گسترش دادن، گشاد کردن
ادامه...
گُستَرِش دادَن، گُشاد کَردَن
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
accademia militare
کارآموزی نظامی، آکادمی نظامی
ادامه...
کارآموزی نِظَامی، آکادِمی نِظَامی
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
militan
مبارز
ادامه...
مُبارِز
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی
imitare
تقلید کردن، تقلید کنید
ادامه...
تَقلِید کَردَن، تَقلِید کُنید
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
militan
مبارز
ادامه...
مُبارِز
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
militer
سربازانه، نظامی
ادامه...
سَربازانِه، نِظَامی
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
meritare
شایستگی داشتن، سزاوار، لیاقت داشتن
ادامه...
شایِستِگی داشتَن، سِزاوار، لِیاقَت داشتَن
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
militair
به طور نظامی، نظامی، سربازانه
ادامه...
بِه طُورِ نِظَامی، نِظَامی، سَربازانِه
دیکشنری هلندی به فارسی
militant
به طور جنگجویانه، مبارز
ادامه...
بِه طُورِ جَنگجویانِه، مُبارِز
دیکشنری هلندی به فارسی
Military
نظامی
ادامه...
نِظَامی
دیکشنری انگلیسی به فارسی
limitare
محدود کردن
ادامه...
مَحدود کَردَن
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
militant
به طور جنگجویانه، مبارز
ادامه...
بِه طُورِ جَنگجویانِه، مُبارِز
دیکشنری آلمانی به فارسی
militante
مبارز
ادامه...
مُبارِز
دیکشنری پرتغالی به فارسی
militaire
سربازانه، نظامی
ادامه...
سَربازانِه، نِظَامی
دیکشنری فرانسوی به فارسی
umiliare
تواضع کردن، تحقیر کردن
ادامه...
تَوَاضُع کَردَن، تَحقِیر کَردَن
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
abilitare
فعّال کردن
ادامه...
فَعّال کَردَن
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
visitare
بازدید کردن، بازدید کنید
ادامه...
بازدید کَردَن، بازدید کُنید
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
militante
مبارز
ادامه...
مُبارِز
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
mitigare
کاهش دادن، کاهش دهد
ادامه...
کاهِش دادَن، کاهِش دَهَد
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
mobilitare
متحرّک کردن، بسیج کردن
ادامه...
مُتِحَرِّک کَردَن، بَسیج کَردَن
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
pilotare
هدایت کردن، خلبان
ادامه...
هِدایَت کَردَن، خَلَبان
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
militante
مبارز
ادامه...
مُبارِز
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
militant
فعّال گرا، فعّال، مبارز
ادامه...
فَعّال گِرا، فَعّال، مُبارِز
دیکشنری فرانسوی به فارسی
militar
سربازانه، نظامی
ادامه...
سَربازانِه، نِظَامی
دیکشنری پرتغالی به فارسی
militar
سربازانه، نظامی
ادامه...
سَربازانِه، نِظَامی
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
in modo militare
به طور نظامی، به روش نظامی
ادامه...
بِه طُورِ نِظَامی، بِه رَوِشِ نِظَامی
دیکشنری ایتالیایی به فارسی