معنی milima - جستجوی لغت در جدول جو
milima
کوهی، کوه ها، کوهستانی
ادامه...
کوهی، کوه ها، کوهِستانی
دیکشنری سواحیلی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
minimal
به حدّاقلّ، حدّاقلّ
ادامه...
بِه حَدِّاَقَلّ، حَدِّاَقَلّ
دیکشنری آلمانی به فارسی
mila
سنّت
ادامه...
سُنَّت
دیکشنری سواحیلی به فارسی
lima
پنج
ادامه...
پَنج
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
milio
فش فش کردن، صداها
ادامه...
فِش فِش کَردَن، صِداها
دیکشنری سواحیلی به فارسی
mzima
بالغ، کل
ادامه...
بالِغ، کُل
دیکشنری سواحیلی به فارسی
bilim
علم
ادامه...
عِلم
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی
clima
هوا، آب و هوا
ادامه...
هَوا، آب و هَوا
دیکشنری پرتغالی به فارسی
minim
کم، حدّاقلّ
ادامه...
کَم، حَدِّاَقَلّ
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
mulia
شکوهمند، با شکوه، نجیب
ادامه...
شُکوهمَند، با شُکوه، نَجِیب
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
clima
هوا، آب و هوا
ادامه...
هَوا، آب و هَوا
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
mkulima
کشاورز، یک کشاورز، دهقان
ادامه...
کِشاوَرز، یِک کِشاوَرز، دِهقان
دیکشنری سواحیلی به فارسی
kulima
چالوس کردن، پرورش دادن
ادامه...
چالوس کَردَن، پَروَرِش دادَن
دیکشنری سواحیلی به فارسی
milieu
محیطی، محیط زیست
ادامه...
مُحیطی، مُحیط زیست
دیکشنری هلندی به فارسی
silika
غریزه
ادامه...
غَریزِه
دیکشنری سواحیلی به فارسی
dilema
معضل، دوراهی
ادامه...
مُعضَل، دوراهی
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
kilema
لنگ
ادامه...
لَنگ
دیکشنری سواحیلی به فارسی
kilimo
کاشت، کشاورزی، کشاورزی کردن
ادامه...
کاشت، کِشاوَرزی، کِشاوَرزی کَردَن
دیکشنری سواحیلی به فارسی
militan
مبارز
ادامه...
مُبارِز
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی
militar
سربازانه، نظامی
ادامه...
سَربازانِه، نِظَامی
دیکشنری پرتغالی به فارسی
dilema
معضل، دوراهی
ادامه...
مُعضَل، دوراهی
دیکشنری پرتغالی به فارسی
minimo
کمترین، حدّاقلّ
ادامه...
کَمتَرین، حَدِّاَقَلّ
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
militar
سربازانه، نظامی
ادامه...
سَربازانِه، نِظَامی
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
militan
مبارز
ادامه...
مُبارِز
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
minimal
حدّاقلّ
ادامه...
حَدِّاَقَلّ
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
milieu
میانه، متوسّط
ادامه...
میانِه، مُتِوَسِّط
دیکشنری فرانسوی به فارسی
minimal
حدّاقلّ
ادامه...
حَدِّاَقَلّ
دیکشنری فرانسوی به فارسی
kelima
پنجم
ادامه...
پَنجُم
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
dilema
معضل، دوراهی
ادامه...
مُعضَل، دوراهی
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
kwa njia ya milima
به طور کوهستانی، از طریق کوه ها
ادامه...
بِه طُورِ کوهِستانی، اَز طَریق کوه ها
دیکشنری سواحیلی به فارسی