mild به طور ملایم، خفیف، معتدل، ملایم ادامه... بِه طُورِ مُلایِم، خَفیف، مُعتَدِل، مُلایِم دیکشنری آلمانی به فارسی
mild معتدل، خفیف، مداراگر، با ملایمت، ملایم، به طور ملایم ادامه... مُعتَدِل، خَفیف، مُداراگَر، با مُلایِمَت، مُلایِم، بِه طُورِ مُلایِم دیکشنری هلندی به فارسی