معنی merito - جستجوی لغت در جدول جو
merito
لیاقت، شایستگی
ادامه...
لِیاقَت، شایِستِگی
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
certo
مطمئن، درست است
ادامه...
مُطمَئِن، دُرُست اَست
دیکشنری پرتغالی به فارسی
medico
پزشک، دکتر، پزشکی
ادامه...
پِزِشک، دُکتُر، پِزِشکی
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
menit
دقیقه
ادامه...
دَقیقِه
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
frito
سرخ کرده، سرخ شده
ادامه...
سُرخ کَردِه، سُرخ شُدِه
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
serio
صادقانه، جدّی
ادامه...
صادِقانِه، جِدّی
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
medio
متوسّط، نصف، میانه، نیمه
ادامه...
مُتِوَسِّط، نِصف، میانِه، نِیمِه
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
serio
صادقانه، جدّی
ادامه...
صادِقانِه، جِدّی
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
frito
سرخ کرده، سرخ شده
ادامه...
سُرخ کَردِه، سُرخ شُدِه
دیکشنری پرتغالی به فارسی
gemito
ناله کردن، ناله، ناله کننده
ادامه...
نالِه کَردَن، نالِه، نالِه کُنَندِه
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
perto
نزدیک، بستن
ادامه...
نَزدیک، بَستَن
دیکشنری پرتغالی به فارسی
ereto
ایستاده
ادامه...
ایستادِه
دیکشنری پرتغالی به فارسی
grito
فریاد کشیدن، فریاد زدن
ادامه...
فَریاد کِشیدَن، فَریاد زَدَن
دیکشنری پرتغالی به فارسی
muito
بسیار
ادامه...
بِسیار
دیکشنری پرتغالی به فارسی
morto
مرده
ادامه...
مُردِه
دیکشنری پرتغالی به فارسی
certo
مطمئن، معیّن
ادامه...
مُطمَئِن، مُعَیَّن
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
verità
واقعیّت، حقیقت
ادامه...
واقِعیَّت، حَقیقَت
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
perigo
تهدید، خطر، به خطر افتادن
ادامه...
تَهدِید، خَطَر، بِه خَطَر اُفتادَن
دیکشنری پرتغالی به فارسی
mérito
لیاقت، شایستگی
ادامه...
لِیاقَت، شایِستِگی
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
mérite
لیاقت، مستحقّ
ادامه...
لِیاقَت، مُستَحَقّ
دیکشنری فرانسوی به فارسی
mérito
لیاقت، شایستگی
ادامه...
لِیاقَت، شایِستِگی
دیکشنری پرتغالی به فارسی
ferito
آسیب دیده، زخم، مجروح
ادامه...
آسیب دیدِه، زَخم، مَجروح
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
merit
لیاقت، شایستگی
ادامه...
لِیاقَت، شایِستِگی
دیکشنری سواحیلی به فارسی
cerita
داستان
ادامه...
داستان
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
muerto
مرده
ادامه...
مُردِه
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
delito
عمل غیرقانونی، جنایت
ادامه...
عَمَل غِیرِقانونی، جِنایَت
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
herido
آسیب دیده، مجروح
ادامه...
آسیب دیدِه، مَجروح
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
ferido
آسیب دیده، مجروح شد، مجروح، زخم زننده
ادامه...
آسیب دیدِه، مَجروح شُد، مَجروح، زَخم زَنَندِه
دیکشنری پرتغالی به فارسی
merata
نفوذ، به طور مساوی
ادامه...
نُفوذ، بِه طُورِ مُساوی
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
merias
داماد شدن، آرایش کردن
ادامه...
داماد شُدَن، آرایِش کَردَن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
meriah
شاد، جشن
ادامه...
شاد، جَشن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
nerità
سیاهی
ادامه...
سیاهی
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
mirato
هدف دار، هدف قرار گرفته
ادامه...
هَدَف دار، هَدَف قَرار گِرِفتِه
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
atrito
فرسایش، اصطکاک
ادامه...
فَرسایِش، اِصطِکاک
دیکشنری پرتغالی به فارسی
Merit
شایستگی داشتن، شایستگی، لیاقت
ادامه...
شایِستِگی داشتَن، شایِستِگی، لِیاقَت
دیکشنری انگلیسی به فارسی