معنی merentang - جستجوی لغت در جدول جو
merentang
کشیده شدن، کشش
ادامه...
کِشیدِه شُدَن، کِشِش
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
menentang
اعتراض کردن، علیه، مخالفت کردن
ادامه...
اِعتِراض کَردَن، عَلَیه، مُخالِفَت کَردَن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
menantang
چالش کردن، چالش، چالش برانگیز، چالش گر، نادیده گرفتن
ادامه...
چالِش کَردَن، چالِش، چالِش بَراَنگیز، چالِش گَر، نادیدِه گِرِفتَن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
menendang
پایین زدن، لگد زدن
ادامه...
پایین زَدَن، لَگَد زَدَن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
merancang
ساختن، طرّاحی کردن، اختراع کردن، مدل کردن، دستکاری کردن، آرایش کردن
ادامه...
ساختَن، طَرّاحی کَردَن، اِختِراع کَردَن، مُدِل کَردَن، دَستکاری کَردَن، آرایِش کَردَن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
berenang
شنا کردن
ادامه...
شِنا کَردَن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
merenung
تفکّر کردن، اندیشیدن، متفکّر
ادامه...
تَفَکُّر کَردَن، اَندیشیدَن، مُتِفَکِّر
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
meregang
کشیدن، کشش
ادامه...
کِشیدَن، کِشِش
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
perenang
شناگر
ادامه...
شِناگَر
دیکشنری اندونزیایی به فارسی