menantang menantang چالِش کَردَن، چالِش، چالِش بَراَنگیز، چالِش گَر، نادیدِه گِرِفتَن دیکشنری اندونزیایی به فارسی
merancang merancang ساختَن، طَرّاحی کَردَن، اِختِراع کَردَن، مُدِل کَردَن، دَستکاری کَردَن، آرایِش کَردَن دیکشنری اندونزیایی به فارسی