معنی merah - جستجوی لغت در جدول جو
merah
قرمز
ادامه...
قِرمِز
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
merah muda panas
صورتی داغ، صورتی تند
ادامه...
صورَتی داغ، صورَتی تُند
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
kemerahan
صورتی، مایل به قرمز، قرمزی، سرخ و قرمز
ادامه...
صورَتی، مایِل بِه قِرمِز، قِرمِزی، سُرخ و قِرمِز
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
memerah
سرازیر کردن، سرخ شدن، سرخ رو، قرمز شدن
ادامه...
سَرازیر کَردَن، سُرخ شُدَن، سُرخ رُو، قِرمِز شُدَن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
memerah susu
شیر دوشیدن، دوشیدن
ادامه...
شیر دوشیدَن، دوشیدَن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
merah cerah
قرمز روشن
ادامه...
قِرمِز رُوشَن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
merah darah
قرمز خونین، قرمز خون
ادامه...
قِرمِز خونین، قِرمِز خون
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
merah muda
صورتی
ادامه...
صورَتی
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
merak
فضول گری، کنجکاوی، پرسشگری
ادامه...
فُضول گَری، کُنجکاوی، پُرسِشگَری
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی
cerah
درخشان، روشن، آفتابی، زنده
ادامه...
دِرَخشان، رُوشَن، آفتابی، زَنَدِه
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
meriah
شاد، جشن
ادامه...
شاد، جَشن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
mewah
زرق و برق، مجلّل، فراوان، لوکس، باشکوه، پر طمطراق
ادامه...
زَرق و بَرق، مُجَلَّل، فَراوان، لوکس، باشُکوه، پُر طُمطُراق
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
murah
ارزانی، ارزان
ادامه...
اَرزانی، اَرزان
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
marah
عصبانیّت داشتن، عصبانی، خشمگین، عاصف، خشمگین بودن، خشن و بی رحم
ادامه...
عَصَبانیَّت داشتَن، عَصَبانی، خَشمگین، عاصِف، خَشمگین بودَن، خَشِن و بی رَحم
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
megah
عظیم، با شکوه، مجلّل، شگفت انگیز
ادامه...
عَظیم، با شُکوه، مُجَلَّل، شِگِفت اَنگیز
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
gerah
شرجی، داغ
ادامه...
شَرجی، داغ
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
secara merah muda
با طراوت، در صورتی
ادامه...
با طَراوَت، دَر صورَتی
دیکشنری اندونزیایی به فارسی