معنی menyusup - جستجوی لغت در جدول جو
menyusup
نفوذ کردن، نفوذ کند
ادامه...
نُفوذ کَردَن، نُفوذ کُنَد
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
menyusut
کوچک شدن
ادامه...
کوچَک شُدَن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
menyusun
تدوین کردن، کامپایل کردن، ترکیب کردن، ترتیب دادن، رد شدن، سازمان دادن
ادامه...
تَدوین کَردَن، کامپایل کردن، تَرکیب کَردَن، تَرتِیب دادَن، رَد شُدَن، سازمان دادَن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
menyesap
جرعه ای نوشیدن، جرعه جرعه
ادامه...
جُرعِه ای نوشیدَن، جُرعِه جُرعِه
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
menutup
پوشاندن، بستن
ادامه...
پوشاندَن، بَستَن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
menusuk
نفوذ کردن، چاقو زدن، سوزاندن، پرچم زدن
ادامه...
نُفوذ کَردَن، چاقو زَدَن، سوزاندَن، پَرچَم زَدَن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
menyuap
رشوه دادن
ادامه...
رِشوِه دادَن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی