menyesal menyesal پَشیمان، پَشیمانی، تَأسُف خُوردَن، پَشیمان بودَن، غَمگین دیکشنری اندونزیایی به فارسی
mendesak mendesak تَرغِیب کَردَن، اِصرار، فُوری، تَاکید شُدِه، پُر فِشار، فِشار آوَردَن دیکشنری اندونزیایی به فارسی