معنی menyetel - جستجوی لغت در جدول جو
menyetel
تنظیم کردن، مجموعه
ادامه...
تَنظِیم کَردَن، مَجموعِه
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
menyegel
مهر کردن، مهر و موم
ادامه...
مُهر کَردَن، مُهر و موم
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
mengepel
زمین پاک کردن، پاک کن
ادامه...
زَمین پاک کَردَن، پاک کُن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
menyetor
سپردن، سپرده گذاری
ادامه...
سِپُردَن، سِپُردِه گُذاری
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
menyesal
پشیمان، پشیمانی، تأسف خوردن، پشیمان بودن، غمگین
ادامه...
پَشیمان، پَشیمانی، تَأسُف خُوردَن، پَشیمان بودَن، غَمگین
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
menyeret
کشیدن، بکشید
ادامه...
کِشیدَن، بِکِشید
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
menetes
چکّه کردن، چکیدن، چکنده
ادامه...
چِکِّه کَردَن، چِکیدَن، چِکَندِه
دیکشنری اندونزیایی به فارسی