جدول جو
جدول جو

معنی menyebabkan - جستجوی لغت در جدول جو

menyebabkan
علّت آوردن، علّت، فرصت دادن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

استقرار دادن، گسترش، پخش کردن، پراکنده کردن، تکثیر کردن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
آزاردهنده، تحریک کننده
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
هیجان انگیز
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
غلط، گمراه کننده، گمراه کردن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
مؤثّر، ترسناک
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
واگذار کردن، تحویل دهید، تحویل دادن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
لذّت بردن، سرگرم کننده
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
قرار دادن، سنجاق، سنبه کردن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
احیاکننده، طراوت بخش، تازه کردن، تازه کننده
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
ذکر کردن، ذکر کنید
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
اجاره دادن، اجاره
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
گرفتگی ایجاد کردن، باعث گرفتگی عضلات می شود
دیکشنری اندونزیایی به فارسی