معنی menyamar - جستجوی لغت در جدول جو
menyamar
پنهان کردن، مبدّل شده
ادامه...
پِنهان کَردَن، مُبَدِّل شُدِه
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
menyambar
غش کردن، گرفت
ادامه...
غَش کَردَن، گِرِفت
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
mencakar
چنگال زدن، خراش، پنجه زدن
ادامه...
چَنگال زَدَن، خَراش، پَنجِه زَدَن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
menampar
سیلی زدن
ادامه...
سیلی زَدَن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
mengajar
آموزش دادن، آموزش دهید، تدریس کردن
ادامه...
آموزِش دادَن، آموزِش دَهید، تَدریس کَردَن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
menyebar
پراکنده کردن، گسترش، گسترش دادن
ادامه...
پَراکَندِه کَردَن، گُستَرِش، گُستَرِش دادَن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
menyadari
درک کردن، متوجّه شدن
ادامه...
دَرک کَردَن، مُتِوَجِّه شُدَن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
menawar
چانه زدن، مناقصه
ادامه...
چانِه زَدَن، مُناقِصِه
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
menamai
نامگذاری کردن، نامگذاری، اصطلاح کردن
ادامه...
نامگُذاری کَردَن، نامگُذاری، اِصطِلاح کَردَن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
menyapa
سلام دادن، سلام کردن
ادامه...
سَلام دادَن، سَلام کَردَن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
menyala
مشتعل، روشن کردن، درخشان
ادامه...
مُشتَعِل، رُوشَن کَردَن، دِرَخشان
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
mnyama
حیوانی، یک حیوان، هیولاوار
ادامه...
حَیوانی، یِک حَیوان، هَیُولاوار
دیکشنری سواحیلی به فارسی
menyamarkan
پنهان کردن، مبدّل کردن
ادامه...
پِنهان کَردَن، مُبَدِّل کَردَن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
secara menyamar
به شکل پنهانی، ناشناس
ادامه...
بِه شِکلِ پِنهانی، ناشِناس
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
tanpa menyamar
بی پرده، بدون مبدّل
ادامه...
بی پَردِه، بِدونِ مُبَدِّل
دیکشنری اندونزیایی به فارسی