جدول جو
جدول جو

معنی menusuk - جستجوی لغت در جدول جو

menusuk
نفوذ کردن، چاقو زدن، سوزاندن، پرچم زدن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

متّهم کننده، متّهم کردن، اتّهام کردن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
به طور گزنده، با چاقو زدن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
اشاره کردن، مراجعه کنید
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
خراب کردن، آسیب، فاسد کردن، فاسدکننده، آسیب رساندن، آسیب رسان، تخریبی، ویرانگر، آسیب زدن، ویران کردن، خرابکاری کردن، شکننده، دستکاری کردن، ویرانگری کردن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
تدوین کردن، کامپایل کردن، ترکیب کردن، ترتیب دادن، رد شدن، سازمان دادن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
نفوذ کردن، نفوذ کند
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
کوچک شدن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
پشته کردن، انباشته کردن، فوق هم قرار دادن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
محکوم کردن، نفرین، لعنت کردن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
منصوب کردن، اشاره می کند، مشخّص کردن، انگشت اشاره کردن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
کاهش یابنده، کاهش یابد
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
پوشاندن، بستن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
ضربه سریع زدن، ضربه زدن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
کود دادن، بارور کردن، پرورش دادن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
خم کردن، خم شدن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
فاسد شدن، پوسیدگی، فاسد، در حال فساد، گندیدن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
به طور سوزناک، سوراخ
دیکشنری اندونزیایی به فارسی