معنی menunjuk menunjuk منصوب کردن، اشاره می کند، مشخّص کردن، انگشت اشاره کردن دیکشنری اندونزیایی به فارسی
menuntut menuntut تَقاضا کَردَن، تَقاضا، پُر تَقاضا، تَحمیل کَردَن، دَقیق، تَعقِیب قانونی کَردَن، شِکایَت کَردَن دیکشنری اندونزیایی به فارسی