معنی menuangkan - جستجوی لغت در جدول جو
menuangkan
ریختن
ادامه...
ریختَن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
mengangkat
بررسی کردن، بالابر، پرچم بلند کردن، بلند کردن، بالا بردن
ادامه...
بَررَسی کَردَن، بالابَر، پَرچَم بُلَند کَردَن، بُلَند کَردَن، بالا بُردَن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
menenangkan
آرام کردن، آرام، آرام بخش، خاموش کردن، آرامش بخش
ادامه...
آرام کَردَن، آرام، آرام بَخش، خاموش کَردَن، آرامِش بَخش
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
menyangkal
انکار کردن، انکار کند
ادامه...
اِنکار کَردَن، اِنکار کُنَد
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
menangkap
بازداشت کردن، گرفتن، گرفتار کردن، دستگیر کردن، تور انداختن
ادامه...
بازداشت کَردَن، گِرِفتَن، گِرِفتار کَردَن، دَستگیر کَردَن، تور اَنداختَن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی