معنی menjarah - جستجوی لغت در جدول جو
menjarah
غارت کردن
ادامه...
غارَت کَردَن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
menjajah
مستعمره کردن
ادامه...
مُستَعمِرِه کَردَن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
mengarah
هدف گذاری کردن، منجر می شود
ادامه...
هَدَف گُذاری کَردَن، مُنجَر مِی شَوَد
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
mendarat
فرود آمدن، زمین
ادامه...
فُرود آمَدَن، زَمین
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
mengasah
تیز کردن، سنگ تیز کردن
ادامه...
تیز کَردَن، سَنگ تیز کَردَن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
mengalah
تسلیم کردن، عقب نشینی، گذشتن
ادامه...
تَسلِیم کَردَن، عَقَب نِشینی، گُذَشتَن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
menyerah
تسلیم، تسلیم شدن، تسلیم کردن، تسلیم شده
ادامه...
تَسلِیم، تَسلِیم شُدَن، تَسلِیم کَردَن، تَسلِیم شُدِه
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
menjawab
پاسخ دادن، پاسخ دهید
ادامه...
پاسُخ دادَن، پاسُخ دَهید
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
menjaga
نگهبانی کردن، نگهبان، مراقبت کردن
ادامه...
نِگَهبانی کَردَن، نِگَهبان، مُراقِبَت کَردَن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
sejarah
تاریخی، تاریخچه، تاریخ
ادامه...
تاریخی، تاریخچِه، تاریخ
دیکشنری اندونزیایی به فارسی