معنی mengkilap - جستجوی لغت در جدول جو
mengkilap
درخشان، برّاق
ادامه...
دِرَخشان، بَرّاق
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
menghisap
مکیدن
ادامه...
مَکیدَن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
menggelap
تاریک تر، تاریک شده
ادامه...
تاریک تَر، تاریک شُدِه
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
mengkilapkan
صاف و برّاق کردن، جلا دادن
ادامه...
صاف و بَرّاق کَردَن، جَلا دادَن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی