جدول جو
جدول جو

معنی mengisi - جستجوی لغت در جدول جو

mengisi
پر کردن، پر کن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

اخراج کردن، بدرقه کردن، از جابجا کردن، زدودن، بیرون کردن، برکنار کردن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
آزمایش کردن، تست کنید، آزمون دادن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
صعود کردن، بالا رفتن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
ارسال کردن، ارسال کنید، فرستادن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
گمان کردن، فکر کن، فرض کردن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
فرسایشی، خراش دادن، پوست کندن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
شانه کردن، شانه زدن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
کدام، کدام یک
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی
دوباره پر کردن، شارژ مجدّد، پرکردن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
کاسه پر کردن، کاسه را پر کنید
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
بار دادن، شارژ کردن، شارژ
دیکشنری اندونزیایی به فارسی