معنی mengepel - جستجوی لغت در جدول جو
mengepel
زمین پاک کردن، پاک کن
ادامه...
زَمین پاک کَردَن، پاک کُن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
mengerem
ترمز کردن، ترمز
ادامه...
تُرمُز کَردَن، تُرمُز
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
mengejek
تمسخر کردن، تمسخر کرد، تحقیر کردن، مسخره کردن، تمسخر آمیز، تحقیرآمیز، آزاردهنده
ادامه...
تَمَسخُر کَردَن، تَمَسخُر کَرد، تَحقِیر کَردَن، مَسخَرِه کَردَن، تَمَسخُر آمیز، تَحقیرآمیز، آزاردَهَندِه
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
menempel
چسبیدن، چوب، چسباندن
ادامه...
چَسبیدَن، چوب، چَسباندَن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
menyetel
تنظیم کردن، مجموعه
ادامه...
تَنظِیم کَردَن، مَجموعِه
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
menyegel
مهر کردن، مهر و موم
ادامه...
مُهر کَردَن، مُهر و موم
دیکشنری اندونزیایی به فارسی