معنی menempel
menempel
چسبیدن، چوب، چسباندن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
واژههای مرتبط با menempel
mengepel
mengepel
زَمین پاک کَردَن، پاک کُن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
menempa
menempa
آب شُدَنِ فِلِز، جَعل کَردَن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی