جدول جو
جدول جو

معنی mengawal - جستجوی لغت در جدول جو

mengawal
همراهی کردن، اسکورت
دیکشنری اندونزیایی به فارسی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

حفظ، حفظ کردن، یاد گرفتن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
نظارت کردن، نظارت کند، پلیس را نظارت کردن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
آسفالت کردن، سنگفرش کردن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
تیز کردن، سنگ تیز کردن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
هدف گذاری کردن، منجر می شود
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
تسلیم کردن، عقب نشینی، گذشتن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
آموزش دادن، آموزش دهید، تدریس کردن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
آشفته کردن، تصادفی کردن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
پاسخ دادن، پاسخ دهید
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
مراقب، ناظر، سرپرست
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
چانه زدن، مناقصه
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
جذّاب، فریبنده، دلنشین
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
روانی، ذهنی، به طور ذهنی
دیکشنری هلندی به فارسی