معنی mengalikan - جستجوی لغت در جدول جو
mengalikan
ضرب کردن، ضرب کنند
ادامه...
ضَرب کَردَن، ضَرب کُنَند
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
mengalihkan
انحراف کردن، منحرف کردن، جا به جا کردن
ادامه...
اِنحِراف کَردَن، مُنحَرِف کَردَن، جا بِه جا کَردَن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
mendalilkan
نظریّه پردازی کردن، فرض
ادامه...
نَظَرِیِّه پَردازی کَردَن، فَرض
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
mengerikan
وحشیانه، وحشتناک، ترسناک، خرد کردن، حسّاس، قوی، وحشت انگیز، نفرت انگیز، هیولاوار
ادامه...
وَحشیانِه، وَحشَتناک، تَرسناک، خُرد کَردَن، حَسّاس، قَوی، وَحشَت اَنگِیز، نِفرَت اَنگیز، هَیُولاوار
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
mengatakan
گفتن، بگو
ادامه...
گُفتَن، بِگو
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
mengalahkan
شکست دادن، شکست، غلبه کردن، غرق کردن
ادامه...
شِکَست دادَن، شِکَست، غَلَبِه کَردَن، غَرق کَردَن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
mengajukan
فرض کردن، ارسال کنید
ادامه...
فَرض کَردَن، اِرسال کُنید
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
mengaitkan
نسبت دادن، قلّاب، رابطه برقرار کردن
ادامه...
نِسبَت دادَن، قُلّاب، رابِطِه بَرقَرار کَردَن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
mengabaikan
بی توجّهی کردن، نادیده گرفتن، غفلت کردن
ادامه...
بی تَوَجُّهی کَردَن، نادیدِه گِرِفتَن، غِفلَت کَردَن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
menyalakan
راه اندازی کردن، روشن کن، شعله ور شدن، اشتعال کردن
ادامه...
راه اَندازی کَردَن، رُوشَن کُن، شُعلِه وَر شُدَن، اِشتِعال کَردَن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
menyajikan
ارائه دادن، خدمت کنید
ادامه...
اِرائِه دادَن، خِدمَت کُنید
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
menafikan
انکار کردن، انکار کند
ادامه...
اِنکار کَردَن، اِنکار کُنَد
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
mengalikan empat kali
چهار برابر کردن، چهار برابر کنید
ادامه...
چَهار بَرابَر کَردَن، چَهار بَرابَر کُنید
دیکشنری اندونزیایی به فارسی