معنی menyalakan menyalakan راه اندازی کردن، روشن کن، شعله ور شدن، اشتعال کردن دیکشنری اندونزیایی به فارسی
mengalahkan mengalahkan شِکَست دادَن، شِکَست، غَلَبِه کَردَن، غَرق کَردَن دیکشنری اندونزیایی به فارسی