معنی mengalami - جستجوی لغت در جدول جو
mengalami
تجربه کردن، تجربه
ادامه...
تَجرُبِه کَردَن، تَجرُبِه
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
menjalani
تحت عمل قرار گرفتن، تحت
ادامه...
تَحتِ عَمَل قَرار گِرِفتَن، تَحتِ
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
mengerami
تخم گذاری کردن، جوجه کشی
ادامه...
تُخم گُذاری کَردَن، جوجِه کِشی
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
mengawasi
نظارت کردن، نظارت کند، پلیس را نظارت کردن
ادامه...
نَظارَت کَردَن، نَظارَت کُنَد، پُلیس را نَظارَت کَردَن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
mengatasi
کنار آمدن، غلبه کند، غلبه کردن، غلبه پیدا کردن، مبارزه کردن
ادامه...
کِنار آمَدَن، غَلَبِه کُنَد، غَلَبِه کَردَن، غَلَبِه پِیدا کَردَن، مُبارِزِه کَردَن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
mengamati
مشاهده کردن، مشاهده کنید
ادامه...
مُشاهِدِه کَردَن، مُشاهِدِه کُنید
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
mengagumi
تحسین کننده، تحسین کردن، عشق ورزیدن، محبّت آمیز
ادامه...
تَحسین کُنَندِه، تَحسِین کَردَن، عِشق وَرزیدَن، مُحِبَّت آمیز
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
mengklaim
ادّعا کردن، ادّعا
ادامه...
اِدِّعا کَردَن، اِدِّعا
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
mendalam
عمیق
ادامه...
عَمیق
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
mengalah
تسلیم کردن، عقب نشینی، گذشتن
ادامه...
تَسلِیم کَردَن، عَقَب نِشینی، گُذَشتَن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی