معنی mengaburkan - جستجوی لغت در جدول جو
mengaburkan
مبهم کردن، مبهم
ادامه...
مُبهَم کَردَن، مُبهَم
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
menaburkan
پاشیدن
ادامه...
پاشیدَن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
menghamburkan
افراط کردن، پراکنده کردن، ضایع کردن
ادامه...
اِفراط کَردَن، پَراکَندِه کَردَن، ضایِع کَردَن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
mengayunkan
آرامش دادن، تاب
ادامه...
آرامِش دادَن، تاب
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
mengajarkan
آموزش دادن، آموزش دهید
ادامه...
آموزِش دادَن، آموزِش دَهید
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
mengagumkan
تحسین برانگیز، دیدنی
ادامه...
تَحسِین بَراَنگیز، دیدَنی
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
mengabaikan
بی توجّهی کردن، نادیده گرفتن، غفلت کردن
ادامه...
بی تَوَجُّهی کَردَن، نادیدِه گِرِفتَن، غِفلَت کَردَن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
mengobarkan
آتش افروختن، ملتهب کردن
ادامه...
آتَش اَفروختَن، مُلتَهِب کَردَن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
menyalurkan
کانال کردن، کانال
ادامه...
کانال کَردَن، کانال
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
mengajukan
فرض کردن، ارسال کنید
ادامه...
فَرض کَردَن، اِرسال کُنید
دیکشنری اندونزیایی به فارسی