جدول جو
جدول جو

معنی mendirikan - جستجوی لغت در جدول جو

mendirikan
پایه گذاری کردن، ایجاد کند، بر پا کردن، تاسیس کردن، بنیاد گذاشتن، ایجاد کردن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

ویژگی دادن، مشخّص کردن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
وحشیانه، وحشتناک، ترسناک، خرد کردن، حسّاس، قوی، وحشت انگیز، نفرت انگیز، هیولاوار
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
ارسال کردن، ارسال کنید، کشتی فرستادن، منتقل کردن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
آموزش، آموزش و پرورش، آموزشی
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
تاسیس، استقرار
دیکشنری اندونزیایی به فارسی