mendengus غرّیدن، خرخر کرد، با صدا نفس کشیدن، به آرامی گریه کردن، گپ زنی، ناله کننده ادامه... غُرّیدَن، خُرخُر کَرد، با صِدا نَفَس کِشیدَن، بِه آرامی گِریِه کَردَن، گَپ زَنی، نالِه کُنَندِه دیکشنری اندونزیایی به فارسی