معنی mendayung - جستجوی لغت در جدول جو
mendayung
پارویی زدن، قایقرانی
ادامه...
پارویی زَدَن، قایِقرانی
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
mendukung
حمایت کردن، پشتیبانی می کند، تأیید کردن، محابا کردن، حامی
ادامه...
حِمایَت کَردَن، پُشتیبانی می کُنَد، تَأیید کَردَن، مَحابا کَردَن، حامی
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
mengapung
پریدن، شناور، شناور بودن
ادامه...
پَریدَن، شِناوَر، شِناوَر بودَن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
mengaung
غرّیدن، غرّش
ادامه...
غُرّیدَن، غُرِّش
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
menabung
بانک کردن، ذخیره کنید
ادامه...
بانک کَردَن، ذَخیرِه کُنید
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
mendung
ابری کردن، ابری
ادامه...
اَبری کَردَن، اَبری
دیکشنری اندونزیایی به فارسی