جدول جو
جدول جو

معنی mencolok - جستجوی لغت در جدول جو

mencolok
مشهود، قابل توجّه، فاحش، پرجلو، زرگر، زشت، رنگارنگی، جلوه گر، متکبّرانه، برجسته، زرق و برق دار، جذّاب
دیکشنری اندونزیایی به فارسی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تحریک کردن، بهم زدن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
صدای خش خش کردن، خرّوپف کردن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
آدم ربایی کردن، آدم ربایی
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
ضمیمه کردن، ضمیمه
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
جا به جا کردن، به هم زدن، هم زدن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
مقاومت کردن، رد کردن، کاهش دادن، امتناع کردن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
بدون توجّه خاص، به روشی محجوب
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
آزاردهنده، به طور آشکار، به طور برجسته
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
به طور زننده، به شکلی چشمگیر، به طور پر زرق و برق
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
بی صدا، به طور نامحسوس
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
به طور غیرقابل توجّه، به طور نامحسوس
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
به طور تجمّلاتی، به طور آشکار، به طور فلاش، به طور برجسته
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
نامشخّص، زرق و برق دار نیست، بی مزاحم، نامحسوس بودن، بی اهمیّت
دیکشنری اندونزیایی به فارسی