معنی mencolek - جستجوی لغت در جدول جو
mencolek
تحریک کردن، بهم زدن
ادامه...
تَحرِیک کَردَن، بِهَم زَدَن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
mencolok
مشهود، قابل توجّه، فاحش، پرجلو، زرگر، زشت، رنگارنگی، جلوه گر، متکبّرانه، برجسته، زرق و برق دار، جذّاب
ادامه...
مَشهود، قابِلِ تَوَجُّه، فاحِش، پُرجِلو، زَرگَر، زِشت، رَنگارَنگی، جِلوِه گَر، مُتِکَبِّرانِه، بَرجَستِه، زَرق و بَرق دار، جَذّاب
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
menculik
آدم ربایی کردن، آدم ربایی
ادامه...
آدَم رُبایی کَردَن، آدَم رُبایی
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
menolak
مقاومت کردن، رد کردن، کاهش دادن، امتناع کردن
ادامه...
مُقاوِمَت کَردَن، رَد کَردَن، کاهِش دادَن، اِمتِناع کَردَن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی